خاطرات نه سردارند نه ته...بی هوا میایند تا خفه ام کنند...میرسند گاهی وسط یک فکر..گاهی وسط خیابان...سردم میکنند...داغم میکنند...رگ خوابم را بلدند...زمینم میزنند... خاطرات تمام نمیشوند تمامم میکنند...
کلمات کلیدی: